با ولایت

رهسپاریم با ولایت تا شهادت

با ولایت

رهسپاریم با ولایت تا شهادت

حرامیان، حرامتان(شعر)


اشک دو چشم رهبرم

خون چکیده از سرم

شهد شده به کامتان

حرامیان، حرامتان



داس عدو به گردنم

شخم عدو بر بدنم

گندم بی همتتان

حرامیان، حرامتان



به جبهه ها، رشادتم

به سال ها اسارتم

خنده صبح و شامتان

حرامیان، حرامتان



ماهی شط خون چه شد؟

عشق چه شد؟ جنون چه شد؟

دور شده ز کامتان

حرامیان، حرامتان



عبد چه شد؟ خدا چه شد؟

دیانت و رضا چه شد؟

گسیخته لجامتان

حرامیان، حرامتان



هم نفس آه که شد؟

یوسف صد چاه که شد؟

پله و نردبانتان

حرامیان، حرامتان



همسفران همنفس

پریده از کنج قفس

مرغ هوس به بامتان

حرامیان، حرامتان



طبع شکم باره تان

مرکب راه وارتان

قرعه که زد به نامتان؟

حرامیان، حرامتان



جبهه به خون کشیده شد

حنجره بس دریده شد

طراوت کلامتان

حرامیان، حرامتان



راهی صد کمین که شد؟

معبر روی مین که شد؟

معبر زیر گامتان

حرامیان، حرامتان



خانه ام افروخته شد

بام به کف دوخته شد

امنیت خانه تان

حرامیان، حرامتان



کشته صد پاره که شد؟

به خصم دون چاره که شد؟

دوامتان، دوامتان

حرامیان، حرامتان



برف من و بام شما

درد من و دام شما

وسعت بام و دامتان

حرامیان، حرامتان



خنده به اشک مادرم

نمک به زخم همسرم

مادرتان، همسرتان

حرامیان، حرامتان



شاعر : مرحوم ابوالفضل سپهر از کتاب "دفتر سرخ"

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
نظرات 1 + ارسال نظر
ستارگان خاکی سه‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 16:17 http://www.behzad89.blogfa.com

سلام
شب عفواست و محتاج دعایم، زعمق دل دعایی کن برایم ، اگر امشب به معشوقت رسیدی،خدا را در میان اشک دیدی، کمی هم نزد او یادی زما کن ، کمی هم جای ما او را صدا کن، بگو یارب فلانی رو سیاه است ، دو دستش خالی و غرق گناه است ، بگو یارب تویی دریای جوشان ، در این شب رحمت براو بنوشان
التماس دعا خیلی محتاجم
یا علی
[گل][گل][گل]

ما هم گناهکاریم اما امید به بخشش داریم یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد