با ولایت

رهسپاریم با ولایت تا شهادت

با ولایت

رهسپاریم با ولایت تا شهادت

خاطره ای از آقا

یکی از محافظان آقا میگفتند:ما روزهای دوشنبه یاسه شنبه با آقا برنامه دیدار با خانواده شهدا را داشتیم آقا میگفتند:به خانواده های شهدا نگید که ما میایم که تهیه نبینن.همان روز میرفتیم و آقا توی ماشین بودند اگر خانواده شهدا منزل بودند ما به داخل میرفتیم

یه روز با آقا به در خانه دو شهید رفتیم در باز بود وحیاط تمیز و آپاشی شده بود تا زنگ زدم خانمی بیرون آمد وگفت:آقا کو؟گفتم کدوم آقا گفتند: مقام معظم رهبری گفتم شما از کجا میدونید که ناگهان گریه کردند.وگفتن دیشب خواب بچه هامو دیدم خواب دیدم بچه هام بهم گفتن خوش به حالت مادر فردا سید علی رو میبینی به اینجا که رسید آقا داخل حیاط شدند بعد در خواب امام را دیدم وایشان هم تبریک گفتن ویه پیغام برا آقا داشتند امام گفتن سلام مارو به آقا سید علی برسون و بگو اینقدر از خدا طلب مرگ نکن ....فرج نزدیک انشاالله.... میگفتن آقا خیلی گریه کرد.......

الهی بمیرم ونبینم گریه آقامون رو....

آقا جان به مولامون علی همه ما همراهتان هستیم.....شما تنها نیستید.....

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد