با ولایت

رهسپاریم با ولایت تا شهادت

با ولایت

رهسپاریم با ولایت تا شهادت

پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب (شهدای غدیر)

بسمه تعالی

عنوان:  پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی عروج ملکوتی شهدای غدیر
تاریخ:  ۱۳۹۰/۰۸/۲۵
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، در پیامی با گرامیداشت یاد شهدای  سازمان جهاد خود کفایی سپاه پاسداران، خصوصا سردار سرلشکر حسن مقدم خاطر نشان کردند: محصول تلاشهای این عناصر ممتاز، هم اکنون در اختیار مردان جهاد است و تربیت شدگان آن مجموعه، از کفایت لازم برای ادامه ی آن خط نورانی برخوردارند.
متن پیام به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
حادثه ی خونین در یکی از مراکز پشتیبانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به شهادت جمعی از عناصر ممتاز آن سازمان و در پیشاپیش آنان سردار عالی قدر، دانشمند برجسته و پارسای بی ادعا، سردار حسن مقدم انجامید، واقعیتی تلخ و اندوهبار بود.
آن جان بر کفان نستوه با سینه ی گشاده و عزم راسخ همواره به پیشباز خطر شتافته و در دوران دفاع مقدس و پس از آن، هرگز احساس خستگی به خود راه ندادند. شهادت، بی شک برترین آرزوی آنان بود. لیکن فقدان مردان بزرگ در هر کشور و جامعه ئی برای آن مردم و آن کشور خسارت و تأسف بار است. ما همه در غم این عزیزان با خانواده های گرامی آنان شریک و همدردیم. خدا را شکر که محصول تلاشهای آنان هم اکنون در اختیار مردان جهاد است و تربیت شدگان آن مجموعه، از کفایت لازم برای ادامه ی آن خط نورانی برخوردارند.
عزیزان من؛ امیدوار به تفضل بی انقطاع حضرت حق، و با استمداد از ارواح شهیدانتان، تلاش و همت را دو چندان کنید تا همه بیش از پیش بدانند که شهادت برای ما توفیق الهی و مایه ی برکت و عروج برتر است.
تسلیت صمیمانه ی خود را به بازماندگان و دوستان و همکاران این شهدا تقدیم می دارم.
سیدعلی خامنه ای
25/آبان/1390



پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

[www.Leader.ir]

روز نوجوان-شهادت محمد حسین فهمیده

نوجوانی جبهه ها را درک کرد

بازی پس کوچه ها را ترک کرد

رفت تا خط مقدم تا خدا

رفت تا معنا کند آیینه را

صورتش را با چفیه بسته بود

عزم او انگیزه ای پیوسته بود

مادر پیرش پر از دلواپسی

پشت پایش نور می ریزد بسی........

ادامه مطلب ...

قسمتی از وصیت‌نامه سردار شهیدخرازی

قسمتی از وصیت‌نامه سردار شهیدخرازی :   

شخصی هستم معتقد به انقلاب اسلامی ایران و رهبری و ولایت حضرت امام خمینی روحی‌له‌الفداه، در عصر غیبت امام زمان(عج). از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند. راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آن‌ها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌خواهم که ادامه‌دهنده راه آن‌ها باشیم. آن‌هایی که با بودنشان و زندگیشان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما می آموختند.  

 

منبع : پایگاه شناخت رهبری

پوتین بیت المال




خط مقدم جبهه بود.

گردان به میدون مین که رسید، مثل همیشه قرار شد تعدادی از رزمنده ها
 
برن و معبر باز کنن.

چندتاشون داوطلب شدن و رفتند. او هم رفت.

چند قدم که رفت، برگشت.

15 سال بیشتر نداشت.

یعنی ترسیده بود! .... خب! ترس هم داشت! .... اما .... نه .... پوتین هاشو
 
از پاهاش در آورد و داد به یکی از بچه ها و گفت:

تازه از گردان گرفتم. حیفه! بــیــت الــمــالــه...!!

و ... پابرهنه رفت...!
 
خدایا کمک کن بتوانیم رهرو راه شهدایی باشیم
 
 که با این چنین افکار پسندیده ای از جان خود گذشتندو
 
رفتند تا ما در آرامش زندگی کنیم.
 
براستی آیا در حق شهدا کوتاهی نکردیم؟...............

منبع : عمارها

بیعت نامه شهید آوینی

گزیده ای از نامه شهید آوینی خطاب به رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای

خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامی، نائب امام عصر (عج) حضرت آیت الله خامنه ای ایدیکم الله تعالی بتأییداته الخاصه

ما با حضرتعالی به عنوان وصی امام امت (ره) و نائب امام عصر (عج) تجدید بیعت کرده ایم و تا بذل جان در راه اجرای فرامین شما ایستاده ایم، همان گونه که پیش از این درباره امام امت (ره) بوده ایم و بسیارند هنوز جوانانی که عشق به اسلام و شوق رضوان حق آنان را در میدان انقلاب نگه داشته است، با همان شوری که پیش از این داشته اند. خدا شاهد است که این سخن از سر کمال صدق و از عمق قلوب همان جوانانی سرچشمه گرفته است که در تمام این هشت سال، بار جنگ را بر شانه های ستبر خود کشیدند. ما به جهاد فی سبیل الله عشق می ورزیم و این امری است فراتر از یک انجام وظیفه خشک و بی روح. این سخن یک فرد نیست، دست جماعتی عظیم است که به سوی شما دراز شده تا عاشقانه بیعت کند، بسیارند کسانی که میدانند شمشیر زدن در رکاب شما برای پیروزی حق از همان ارجی در پیشگاه خدا برخوردار است که شمشیر زدن در رکاب حضرت حجّت (عج) و نه تنها آماده که مشتاق بذل جان هستند.

سر ما و فرمان شما

کمترین مطیع شما سید مرتضی آوینی

...مادر...


بسم رب الشهدا و الصدیقین

تابوت ها را که توی معراج آوردند ٬ صدا زدند که یک مادر شهید بیاید بالا .

از جایش بلند شد ٬ مادرانه قدم بر می داشت ...

پله های معراج را بالا رفت و رسید کنار قبر آجر پوش اول ..

آمد برود توی قبر و استخوان های پارچه پیچ را بگذارد توی قبر که گفتند :

حاج خانم نه ٬ دومی !

رفت کنار قبر دوم ...

گفتند : ببخشید ولی شما سومی را در قبر بگذارید .

سومی هم به چهارمی رسید .

رفت توی قبر چهارم ٬ استخوان ها را به بغل کشید و آرام توی قبر گذاشت .

نمی دانست چرا اولی و دومی و سومی نشد ...

و نمی دانست که چهارمی چقدر دلش برای مادرش تنگ شده بود !

***************************

......

ناگزیر از سفرم بی سر و سامان چون باد

به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد

کوچ تا چند ؟ مگر می شود از خویش گریخت ؟

بال ٬ تنها غم غربت به پرستو ها داد

اینکه مردم نشناسند تو را غربت نیست

غربت آن است که یاران ببرندت از یاد

عاشقی چیست ؟ به جز شادی و مهر و غم و قهر ؟

نه من از قهر تو غمگین ٬ نه تو از مهرم شاد

چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته ای

اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد

تلاش 20 ساله دشمن برای به حاشیه راندن مسئله شهادت

بسم رب الشهداء والصدیقین

مسئله این است که یک سیاست و یک حرکت خزنده‌ای در کشور از مدتها پیش؛ شاید از 20 سال پیش یا بیشتر، شروع شده بود برای اینکه مسئله شهادت، جهاد، شهدای دفاع مقدس و احساس مسئولیت مردم را به حاشیه برانند و منزوی کنند و از متن مسائل کشور و انقلاب خارج کنند. ابتدا با شیوه‌های غیر مستقیم و بعد که پر رو شدند با شیوه‌های مستقیم شروع کردند شهادت و جهاد را زیر سوال بردن. حتی جهاد امام حسین(ع) را زیر سوال بردند. آنها حرکت مردم در زمان دفاع مقدس را حرکت‌های کور، بی‌هدف و بی‌انگیزه معرفی کردند. این حرکت، حرکت طبیعی نبود بلکه حرکت حساب شده‌ای بود و معلوم بود دارد دنبال می‌شود. اما خوشبختانه خود مردم درافتادند و این حرکت را منزوی کردند. لیکن نقش این کارهای امثال شما در رو آمدن مجدد به فرهنگ جهاد و شهادت را نباید به هیچ وجه فراموش کرد همین کارها و حرکت‌ها بود که به تدریج در مقابل آن حرکت خزنده، سدی ایجاد کرد و بار دیگر جلوه‌های حقیقی ارزش‌های مقدس را برای مردم مطرح کرد. 


از بیانات رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در جمع ستاد برگزاری کنگره شهدای همدان

گرامی باد یاد و خاطر شهدای هفتم تیر

زندگی نامه شهید بهشتی 



شهید سید محمدحسین بهشتی در دوم آبان 1307 هجری شمسی در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش از روحانیان اصفهان و امام جماعت مسجد لومبان بود. وی از چهار سالگی به مکتب رفت و در اندک زمانی قرائت قرآن و خواندن و نوشتن را آموخت و با ورود به دبیرستان به دلیل علاقه به تحصیل علومدینی، مدرسه را رها و در سال 1321 وارد حوزه علمیه شد. به سال 1325 یعنی در هجدهمین بهار زندگی خود به قم عزیمت کرد و در کنار تحصیل علوم دینی، در سال 1327 موفق به دریافت دیپلم ادبی در امتحانات متفرقه شد. در همان سال، وارد دانشکده الهیات معقول و منقول شد و در سال 1330 با دریافت درجه لیسانس به قم بازگشت و در دبیرستان حکیم نظامی مشغول تدریس زبان انگلیسی شد. در 

 

 

  

 

سال  1331 ازدواج نمود که حاصل این پیوند، دو پسر و دو دختر بود. وی در سال 1333، دبیرستان دین و دانش قم را تأسیس نمود و تا سال 1342 سرپرستی آن را برعهده داشت. در فاصله سال‏های 1335 تا 1338، دوره دکترای فلسفه الهیات را گذراند سپس، با شرکت فعال در مبارزات سال‏های 41 و 42 از سوی ساواک مجبور به عزیمت از شهر قم به تهران گردید. این شهید راستقامت تاریخ به پیشنهاد و درخواست آیت‏الله حائری‏ رحمهالله و آیت‏الله میلانی ‏رحمهالله به هامبورگ عزیمت و سرپرستی مسجد و تشکل مذهبی جوانان آن شهر را عهده‏دار و به فعالیت‏های عمیق دینی و فرهنگی پرداخت. در طی این مدت سفرهایی به عربستان، سوریه، لبنان، ترکیه و عراق(به منظور دیدار امام ‏رحمهالله) انجام داد.

سرانجام در سال 1349، به ایران بازگشت و به فعالیت‏های علمی، فرهنگی و سیاسی روی آورد. در این مدت، چندین بار توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد. در آذرماه 1357 به فرمان امام خمینی ‏رحمهالله شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره به عنوان ایدئولوگ و لیدر در صحنه‏های سیاسی، اجتماعی به فعالیت می‏پرداخت. حزب جمهوری اسلامی را با هدف تربیت و شناسایی نخبگان سیاسی فرهنگی پایه‏گذاری نمود. در تدوین قانون اساسی به عنوان نایب رئیس مجلس خبرگان ایفای نقش می‏کرد. پس از استعفای دولت موقت در سال 1358، مدتی به عنوان وزیر دادگستری و سپس، از سوی امام خمینی‏ رحمهالله به ریاست دیوان عالی کشور منصوب گردید. وی سرانجام در حین انجام وظیفه در این سمت ‏بود که در شامگاه 7 تیر سال 1360 در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار ساختمان حزب توسط منافقین به همراه کاروان 72 نفره خود به خیل عظیم شهدای کربلا پیوست.

از پیام امام خمینی ‏رحمهالله به مناسبت ‏شهادت شهیدبهشتی:

ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بی‏گناه به عدد شهدای کربلا از دست داد.

شهیدبهشتی از منظر مقام معظم رهبری:

بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد، به خاطر این‏که در دوران زندگی‏اش کسی به عمق و والایی شخصیت این مرد پی نبرد. شهیدبهشتی واقعا یک انسان برجسته‏ای بود در همه ابعاد.

شهیدبهشتی به روایت دوستان:

او مثل همیشه، با تبسمی بر لب، پیش از غروب به دفتر مرکزی حزب جمهوری آمد و در جلسه اعضای حزب شرکت کرد. پس از پایان جلسه، آوای روح‏بخش اذان در دفتر طنین‏انداز شد و همه وضو گرفتند و برای نماز آماده شدند. نماز جماعت ‏به امامت آیت‏الله بهشتی برپا شد و عده‏ای از وزرا و نمایندگان مجلس در آن شرکت کردند. گویند: «آن شب نماز جماعتش از همه شب‏ها طولانی‏تر بود و اصرار بچه‏ها هم بسیار بود که می‏خواهیم پشت‏سر تو نماز بخوانیم و نماز در حیاط دفتر حزب بود. عکاس آمد و از آن نماز

 عکس یادگاری گرفت.» پس از نماز، همه به سالن رفتند تا جلسه را که پیرامون انتخاب آینده ریاست جمهوری بود، برگزار کنند، چون یک هفته از خلع بنی‏صدر از مقام ریاست جمهوری، توسط مجلس شورای اسلامی می‏گذشت. جلسه با قرائت قرآن که روح‏ها را با ملکوت پیوند داد، آغاز شد و پس از تلاوت قرآن، سخنرانی قافله سالار شهدای هفت تیر شروع شد. ساعت ‏حدود نه و هفت دقیقه بود که ناگهان سفیر مرگ آنان را با خود به ملکوت اعلی برد و او و یارانش چنین به خیل راست‏قامتان تاریخ پیوستند.